علوم معماری

چهار عنصر اولیه معماری

چهار عنصر اولیه معماری

ساختمان هایی که در اطراف خود می بینیم، قبل از اینکه شکل بگیرند و به سازه های قابل سکونت تبدیل شوند، در ابتدا از کانسپت های حجمی اولیه شروع شدند.

فرم معماری از 4 عنصر اساسی مشتق شده است که بیشتر توضیح داده می شوند تا زمانی که شروع به شکل گرفتن کنند و به عنوان نقاط مرجع برای فضاهای سه بعدی که ما در آن زندگی می کنیم عمل کنند.

4 عنصر اصلی معماری شامل نقطه، خط، صفحه و حجم است. ترتیب این عناصر نشان دهنده تبدیل از یک نقطه به یک خط یک بعدی، از یک خط به یک صفحه دو بعدی و در نهایت، از یک صفحه به یک حجم سه بعدی است.

هر عنصر در ابتدا مفهومی است – فقط در چشم ذهن وجود دارد – اما در نهایت به یک عنصر بصری در واژگان طراحی معماری تبدیل می شود. وقتی دو خط به هم می رسند، می توانیم نقطه ای را حس کنیم، یک خط در لبه یک صفحه، یک صفحه به عنوان محفظه حجمی، و حجم ایجاد شده توسط یک جسم که فضا را اشغال می کند.
به خواندن ادامه دهید تا این 4 عنصر را با جزئیات بیشتر بررسی کنیم.

1- نقطه

نقطه عنصر اصلی در واژگان فرم است. از نقطه نظر مفهومی، نه عرض، نه طول و نه عمق دارد. هدف آن علامت گذاری یک موقعیت در فضا است، مانند:

  • انتهای یک خط
  • نقطه تقاطع دو خط
  • گوشه های یک حجم یا صفحه
  • مرکز یک میدان بصری

از آنجایی که فاقد فرم یا شکل است، تنها زمانی می تواند خود را احساس کند که در یک میدان قرار گیرد. در مرکز محیط خود، یک نقطه در حالت استراحت پایدار است. در خدمت سازماندهی عناصر پیرامونی خود و تسلط بر حوزه خود است.

با این حال، هنگامی که نقطه به خارج از مرکز منتقل می شود، شروع به رقابت برای تسلط بصری می کند و میدان آن تهاجمی تر می شود. در این سناریو تنش بصری بین نقطه و میدان بینایی شکل می گیرد.

از آنجایی که یک نقطه فاقد ابعاد است، باید به صورت عمودی به شکل خطی کشیده شود تا موقعیتی در صفحه یا فضا مشخص شود. یک مثال می تواند یک ستون، ابلیسک یا یک برج باشد. هنگامی که در نمای پلان دیده می شوند، این عناصر ستونی ویژگی های یک نقطه را حفظ می کنند. سایر اشکال تولید شده که دارای ویژگی های مشابه هستند عبارتند از:

  • دایره
  • سیلندر
  • کره

دو نقطه به یک خط طول محدود می دهند و آن را توصیف می کنند. خط را می توان بخشی از یک مسیر بی نهایت طولانی نیز در نظر گرفت. دو نقطه علاوه بر این، محوری را عمود بر خطی که توصیف می‌کنند و حول آن متقارن هستند، نشان می‌دهد.

دو نقطه ایجاد شده در فضا توسط یک ستون یا فرم‌های متمرکز می‌توانند یک محور را تعریف کنند، دستگاهی که در طول تاریخ برای سازمان‌دهی فرم‌ها و فضاها استفاده می‌شود. در پلان، دو نقطه می تواند نشان دهنده دروازه ای باشد که به معنای عبور از یک مکان به مکان دیگر است.

2- خط

یک نقطه توسعه یافته به یک خط تبدیل می شود. از نظر مفهومی، یک خط طول دارد اما عرض یا عمق ندارد. با این حال، بر خلاف یک نقطه، یک خط قادر است به صورت بصری جهت، حرکت و رشد را با توصیف مسیر یک نقطه در حرکت بیان کند.

خط یک عنصر مهم در شکل گیری هر ساختار بصری است. می تواند خدمت کند:

  • به سایر عناصر بصری بپیوندید، پیوند دهید، حمایت کنید، احاطه کنید یا قطع کنید
  • لبه های سطوح را توصیف کنید و به آنها شکل دهید،
  • سطوح هموار را مفصل بندی کنید

در حالی که یک خط از نظر تئوری فقط یک بعد دارد، برای قابل مشاهده شدن باید درجاتی از ضخامت داشته باشد. این به عنوان یک خط دیده می شود، زیرا طول آن بر عرض آن غالب است.

نسبت طول به عرض، کاراکتر یک خط را تعیین می کند. بسته به درک ما از نسبت طول به عرض آن، می تواند جسورانه یا آزمایشی، برازنده یا ناهموار باشد، و آموزش داده شده یا سست باشد.

جهت یک خط نیز می تواند بر نقش آن در ساخت بصری تأثیر بگذارد. برای مثال یک خط عمودی می تواند حالت تعادل را با نیروی گرانش بیان کند. از سوی دیگر، یک خط افقی می تواند نشان دهنده ثبات، سطح زمین یا افق باشد.

خط مایل انحراف از عمودی یا افقی است. می توان آن را به عنوان یک خط عمودی در حال سقوط یا یک خط افقی در حال افزایش درک کرد. در حالت نامتعادل خود پویا و از نظر بصری فعال است.

عناصر خطی عمودی مانند ستون‌ها، ابلیسک‌ها و برج‌ها در طول تاریخ برای یادآوری رویدادهای مهم و ایجاد نقاط خاصی در فضا استفاده شده‌اند. عناصر خطی عمودی همچنین می توانند حجم شفاف فضا را تعریف کنند.

اعضای خطی که دارای مقاومت مصالح لازم هستند می توانند عملکردهای سازه ای را انجام دهند. آنها می توانند حرکت در سراسر فضا را بیان کنند، برای یک صفحه بالای سر پشتیبانی کنند، یا یک قاب ساختاری سه بعدی برای فضای معماری تشکیل دهند.

یک خط نباید در معماری قابل مشاهده باشد، می تواند یک عنصر تصوری باشد. به عنوان مثال، می توان آن را توسط یک محور ایجاد کرد – یک خط تنظیم کننده که توسط دو نقطه متمایز در فضا تشکیل شده است که عناصر به طور متقارن پیرامون آنها چیده شده اند.

در حالی که فضای معماری به صورت سه بعدی وجود دارد، می تواند به شکل خطی باشد تا مسیر حرکت را از طریق یک ساختمان در خود جای دهد و فضاهای آن را به یکدیگر پیوند دهد.

ساختمان ها همچنین می توانند از نظر شکل خطی باشند، به خصوص زمانی که از فضاهای تکراری تشکیل شده باشند که در اطراف یک مسیر گردشی سازماندهی شده اند.

در مقیاس کوچکتر، خطوط به بیان لبه های صفحات و حجم ها و همچنین سطوح آنها کمک می کنند. اتصالات درون یا بین مصالح ساختمانی، قاب‌های اطراف دهانه‌ها مانند درها و پنجره‌ها و شبکه‌های ستون ساختاری همه با خطوط بیان می‌شوند. بافت یک سطح نیز با وزن بصری، فاصله و جهت عناصر خطی تعیین می شود.

3- سطح

دو خط موازی توانایی توصیف بصری یک صفحه را دارند. هر چه خطوط به یکدیگر نزدیک تر باشند، حس صفحه ای که منتقل می کنند قوی تر می شود. یک سری خطوط موازی، از طریق تکراری بودنشان، درک ما را از صفحه ای که توصیف می کنند تقویت می کنند. با گسترش این خطوط در امتداد صفحه، صفحه ضمنی واقعی می شود و حفره های اصلی بین خطوط به سادگی به سطح مسطح بازمی گردند.

یک مثال واقعی از آن یک ردیف ستون در یک توالی خطی خواهد بود. یک ردیف ستون را می توان به طور موثر به عنوان یک سطح دیوار در نظر گرفت که باز است و در چندین مکان قطع شده است،

همانطور که معمار رنسانس ایتالیایی لئون باتیستا آلبرتی مشاهده کرد. یک نمای ستونی می تواند وارد شود. همچنین برخی از عناصر را ارائه می دهد و یک صفحه نیمه شفاف را تشکیل می دهد که به باز کردن اشکال ساختمان در پشت آن کمک می کند.

ستون ها می توانند لبه ها و مرزه ای یک فضای خارجی و همچنین یک فضای داخلی تعریف شده در جرم یک ساختمان را بیان کنند.
هنگامی که عناصر خطی عمودی و افقی ترکیب می شوند، می توانند حجمی از فضا را تعریف کنند.

شکل حجم کاملا با پیکربندی عناصر خطی تعیین می شود. اندازه، شکل، رنگ، بافت یک صفحه و همچنین رابطه فضایی آن با صفحات دیگر ، ویژگی های بصری فرم را تعیین می کند و ویژگی های فضایی که آن ها محصور کرده اند را تعریف می کند.
در طراحی معماری، سه نوع کلی از صفحات استفاده می شود:

صفحات بالایی

صفحه بالای سر می تواند صفحه سقفی باشد که فضاهای داخلی یک ساختمان را از آب و هوا محافظت می کند یا می تواند یک طرح سقفی باشد که سطح بالایی یک اتاق را تشکیل می دهد.

صفحه دیوار

به دلیل جهت گیری عمودی، صفحه دیوار در میدان دید ما فعال است و فضای معماری را شکل می دهد.

صفحه اصلی

یک صفحه پایه می تواند صفحه زمینی باشد که به عنوان پایه و پایه بصری ساختمان ها عمل می کند، یا صفحه کف که سطح محصور پایینی یک اتاق را تشکیل می دهد.

صفحه زمینی از تمام ساختمان های معماری پشتیبانی می کند. ویژگی توپوگرافی آن بر شکل ساختمانی که از آن بلند می شود تاثیر می گذارد. ساختمان می تواند با صفحه زمینی ادغام شود یا بر روی آن قرار گیرد. همچنین می تواند بالاتر از آن قرار گیرد. خود صفحه زمینی نیز می تواند دستکاری شود تا یک سکو برای شکل ساختمان ایجاد شود.

صفحات دیوار خارجی هم حریم خصوصی و هم حفاظت از عناصر را برای فضاهای داخلی یک ساختمان فراهم می کنند. باز شدن در داخل یا بین موانع آن ها ارتباط با محیط خارجی را دوباره برقرار می کند. به عنوان دیواره ای خارجی فضای داخلی را شکل می دهند، به طور همزمان فضای خارجی را شکل می دهند و فرم، توده و تصویر یک ساختمان در فضا را توصیف می کنند.

به عنوان یک عنصر طراحی، صفحه یک دیوار خارجی می تواند به عنوان نمای جلویی یا اولیه یک ساختمان بیان شود. در محیط های شهری، این نماها به عنوان دیوارهایی عمل می کنند که پلازا، خیابان ها، میادین، بازارها و همچنین دیگر فضاهای باز عمومی را تعریف می کنند.
صفحات دیوار داخلی اندازه و شکل اتاق ها و فضاهای داخلی را کنترل می کنند. رابطه آن ها با یکدیگر، اندازه و شکل و توزیع بازشوها تعیین کننده کیفیت فضاهای داخلی است که آن ها تعریف می کنند و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر. در حالی که صفحات حریم خصوصی را فراهم می کنند و به عنوان مانع عمل می کنند، پنجره ها، درها و سایر بازشوها تعریف کننده چگونگی ارتباط فضاهای مجاور با یکدیگر هستند. همچنین امکان عبور هوا، نور و صدا را فراهم می کنند.

صفحات سقفی از این نظر منحصر به فرد هستند که تقریبا همیشه یک رویداد کاملا بصری در یک فضا هستند. ما بر روی طبقات راه می رویم و ارتباط بصری با دیوارها داریم، با این حال، صفحه سقفی معمولا خارج از دسترس است. ممکن است زیر یک صفحه سقفی یا کف هوایی باشد و بین تکیه گاه های آن قرار گیرد، یا ممکن است به عنوان سطح محصور بالایی یک اتاق معلق باشد.

صفحه سقف را می توان در هنگام طراحی یک فضا بالا یا پایین برد و این مقیاس یک اتاق را تغییر می دهد. همچنین می توان آن را برای کنترل کیفیت و کمیت نور یا فضا در یک اتاق دستکاری کرد. اگر شکل و ارتفاع آن متفاوت باشد، می توان از آن برای تعریف مناطق فضایی در یک اتاق نیز استفاده کرد.

صفحه سقفی به عنوان عنصر اصلی پناه گاه در یک ساختمان عمل می کند و از آن در برابر عناصر خارجی محافظت می کند. بسته به الزامات عملکردی آن، ممکن است تنها کمی شیب داشته باشد یا ممکن است بسته به الزامات محیطی خارجی مانند ریزش باران یا ذوب برف، شیب تندی داشته باشد.

صفحه سقفی همچنین می تواند به خارج از دیواره ای خارجی گسترش یابد تا نمای بیرونی را تشکیل دهد و از خورشید یا باران برای درها و پنجره ها محافظت کند.

4- حجم

صفحه ای که در جهتی پیش بینی می شود که جهت طبیعی و ذاتی آن نباشد به یک حجم تبدیل می شود. به طور مفهومی یک حجم دارای ۳ بعد است: طول، عرض و عمق. تمام حجم ها شامل:

  • نقاط یا رئوسی که در آن ها چندین صفحه کنار هم قرار می گیرند
  • خطوط یا لبه هایی که دو صفحه به هم می رسند
  • پلان ها یا سطوحی که حدود یا مرزه ای یک حجم را تعریف می کنند.

فرم مشخصه اصلی است که یک حجم را مشخص می کند. اشکال و روابط بین صفحاتی که مرزه ای صفحه را توصیف می کنند فرمی را ایجاد می کنند که حجم را تعریف می کند. به عنوان یک عنصر سه بعدی، یک حجم می تواند یک جامد یا یک خلا باشد. اگر یک جامد، توسط جرم جابجا شود. اگر یک خلا، حاوی یا محصور شده توسط صفحات باشد.

در معماری، یک حجم می تواند بخشی از یک فضای موجود و تعریف شده توسط دیوار، کف، سقف یا صفحات سقف یا مقداری از فضای جابجا شده توسط جرم یک ساختمان باشد. فرم های ساختمان که به عنوان اشیا در چشم انداز قرار می گیرند را می توان به عنوان حجم اشغال شده در فضا درک کرد.

فرم های ساختمان که به عنوان کانتینر عمل می کنند را می توان به عنوان توده هایی خواند که حجم فضا را تعریف می کنند. یک نمونه از این موارد مجموعه ای از ساختمان ها در یک مربع شهری است.

نتیجه بحث

عناصر اولیه در معماری بیش از هر چیز دیگر مفهومی هستند. این عناصر عمدتا در ذهن طراح و به ویژه طراح در مراحل اولیه مفهومی وجود دارند. با این حال، این عناصر به ناچار در فرم بیان می شوند و می توان آن ها را هنگام تجربه فضاهای داخلی یک ساختمان و همچنین نمای بیرونی آن و ارتباط آن با محیط اطرافش درک کرد.

این عناصر پایه ای به عنوان نقطه شروعی برای ایجاد فرم های پیچیده استفاده می شوند که هم اهداف کاربردی و هم ویژگی های زیبایی شناختی را به یک ساختمان می دهند که ویژگی منحصر به فرد آن را می دهد. هنگامی که این عناصر بر روی کاغذ یا در فضای سه بعدی برای چشم قابل مشاهده می شوند، این عناصر به ویژگی های ذاتی، شکل، اندازه، رنگ و بافت در معماری تبدیل می شوند.

ارجاعات

اصول مطرح شده در این مقاله برگرفته از آثار مصور فرانسیس دی کی چینگ است. اگر می خواهید بیشتر در این زمینه بخوانید و تصاویر گرافیکی که این کتاب را در میان دانشجویان معماری در طول این سال ها به یک اثر کلاسیک تبدیل کرده است را ببینید، معماری: فرم، فضا و نظم را بررسی کنید.

دیدگاهتان را بنویسید